نیروی نظامی
نظام یا نیروی نظامی که در بسیاری از کشورها به طور کلی به آن ارتش گفته میشود غالباً سازمانی است که توسط ملت انتخاب و به قدرت میرسد[نیازمند منبع] و معمولاً برای دفاع از کشور (یا حمله به دیگر کشورها) با تهدیدات بالفعل یا بالقوه به وسیلهٔ سلاح میجنگد. نظام، اصطلاحی مشتق از واژهٔ نظم در زبان عربی است. نیروهای نظامی غالباً به عنوان جوامعی درون جوامع دیگر عمل میکنند. این نیروها دارای جوامع نظامی ویژه، ، جامعه فعال مدنی هستند.
شغل سربازی به عنوان جزئی از یک گروه نظامی، کهنتر از تاریخ مکتوب است. برخی از تصاویر باقیمانده از روزگار باستان کلاسیک، قدرت و فتوحات رهبران نظامی را به نمایش میگذارند. نبرد کادش در سال ۱۲۷۴ پیش از میلاد یکی از نقاط تعیینکننده در طول دوران حکومت فرعون رامسس دوم بود که بر روی مقبرهٔ وی جشن گرفته میشود. هزار سال بعد نخستین امپراتور چین متحد به نام کین شی هوانگ به قدری مصمم بود تا خدایان را با قدرت نظامی خود تحت تأثیر قرار دهد که به همراه ارتشی از سربازان سفالین دفن شد.[۱] رومیها نیز به امور نظامی توجه زیادی داشتند تا حدی که عهدنامهها و نوشتههای زیادی را در کنار مقادیر انبوهی از کتیبههای گرانقیمت حاکی از پیروزی برای آیندگان به جا گذاشتند.
در عصر حاضر، جنگهای جهانی و درگیریهای بزرگ و بیشمار تغییرات زیادی در شغل سربازی نسبت به دوران باستان به وجود آوردهاند. امپراتوریهای زیادی آمده و رفتهاند؛ دولتها رشد یافته و انحطاط یافتهاند؛ تغییرات اجتماعی هنگفتی رخ دادهاند و نیروهای نظامی همچنان بر روابط بینالملل تسلط دارند. نقش نظام در دنیای کنونی مانند دیگر دورههای تاریخی، نقشی مرکزی است.
محتویات
ریشهشناسی و تعریف
اصطلاح نظام برگرفته از واژه نظم در زبان عربی است که اشاره به تشکیلات مرتب و آراستهٔ نیروهای مسلح دارد. از اصطلاحات مرکب با نظام میتوان به پیادهنظام، خدمت نظام، سوارهنظام یا مدرسه نظام اشاره کرد.
واژهی ارتش از واژههای برساخته در دوران معاصر است و از روی واژهٔ ارتشتار (ارتشدار) که پیش از آن به معنی سپاهی (لشکری) در زبان فارسی وجود داشت، برساخته شدهاست. برخی بر این باورند این پسینسازی از این رو انجام گرفته که واژهگزینان این واژه را مرکب فرض کردهاند و جزء دوم دار را به معنای دارنده فرض کردهاند.[۲] این واژه را فرهنگستان ایران نساختهاست بلکه نتیجهٔ کار عدهای است که در دورههای جدید اما پیش از کودتای ۱۲۹۹، در مقابل برخی از واژههای جدید و ترکی که در ارتش رواج داشت، به واژهگزینی پرداختند. جواد صبوحی معتقد است که چون آن واژهگزینان با این فن آشنا نبودهاند، دچار لغزشهایی شدند. اینان واژهٔ «ارتش» را به جای واژهٔ ترکی قشون قرار دادند و بدین وسیله میخواستند این واژهٔ ترکی را کنار بگذارند که البته سرانجام با جاافتادن این واژه، در این امر کام یافتند.[۳]
اما معادل اصطلاح نظام در زبان لاتین militaris است. این واژه به قولی برگرفته از ریشهٔ miles به معنای سرباز و به قول دیگر از ریشه mil-it به معنای حرکت در یک جمع یا توده گرفته شده است.[۴]
اصطلاح نظام به عنوان یک اسم اشاره به کل نیروهای مسلح یک کشور و یا فرماندهان آنها دارد. به طور کلی این اصطلاح به عناصر فیزیکی نیروهای مسلح، کارکنان، تجهیزات و فضای فیزیکی که آنها اشغال میکنند اطلاق میشود.
نظام (نظامی) به عنوان یک صفت به معنی سربازان یا سربازی و همچنین کل نیروهای مسلح است. یا نمونههایی از این کاربردها هستند. امروزه اصطلاحاتی همچون خدمت نظامی، و کاربردهای زیادی دارند.
تاریخ نظامی
معمولاً از اصطلاح به عنوان تاریخ نبردها و نه صرفاً تاریخ وضعیت نظامی یک دوره برداشت میشود. این اصطلاح تا حدودی با متفاوت است به این شکل که تاریخ نظامی به افراد و تشکیلات جنگی میپردازد و تاریخ جنگها بر روی سیر تحول جنگ تحت تأثیر فنآوری، دولتها و جغرافیا تمرکز میکند.
تاریخ نظامی اهداف متعددی دارد. یکی از این اهداف مطالعهٔ دستاوردها و اشتباهات گذشتگان به منظور تأمین جنگهای آینده است. از دیگر اهداف مطالعهٔ این تاریخ میتوان به ایجاد حس به منظور خلق اشاره کرد. حتی میتوان یکی از اهداف مطالعهٔ این تاریخ را جلوگیری از وقوع جنگهای محتمل خواند. دانش بشر درباره نظامها محدود به تاریخ مکتوب و شفاهی نبردهای نظامی، نیروهای زمینی، دریایی و هوایی درگیر در آنها است.
به طور کلی دو نوع تاریخ نظامی وجود دارد، هر چند که تقریباً تمام متون، دارای هر دو نوع هستند: که صرفاً به شرح وقایع درگیریها بدون اشاره به دلایل، اصل جریان، انتها و تأثیراتشان میپردازد؛ و که میکوشد توضیحاتی در رابطه با
هر ملتی در تاریخ بشر، دلایل متفاوتی برای نیاز به نیروهای نظامی داشته است. چگونگی تعریف این نیازها، اساس تشکیلات، تجهیزات و شیوهٔ استفاده از امکانات را مشخص میکند. همچنین این تعریف مشخصکنندهٔ کارکرد یک نیروی نظامی در هنگام صلح و هنگام جنگ است. تمامی نیروهای نظامی، چه بزرگ و چه کوچک، سازمانهای نظامی هستند که باید اعمال مشخصی را انجام دهند و نقشهای خاصی را به عهده گیرند تا شایستگی انتخاب شدن را پیدا کنند. اگر در انجام این مأموریتها شکست بخورند، به آنها نامهایی چون نیروهای شبهنظامی، ، یا هر گونه نام دیگری که اشاره به وضعیت غیرنظامی دارد اطلاق میکنند. اینها برداشتهای رایجی است که نظام کشور آنها را تعریف میکند. فرماندهی نظامی نیاز یک نیروی نظامی آن است که آن را به شکلی برقرار سازند که توانایی اجرای را داشته باشد. با اینکه سیاست ممکن است توسط سیاستمداران یا تعیین شود، در پیادهسازی آن همواره نیاز به دانش بوده است. اولین مهارت، توانایی تشکیل یک نیروی هماهنگ است که بتواند در هنگامی که از آن خواسته شود بنابر سیاست مقرر عمل کند. بنابراین نخستین مأموریت نظامی تأمین است. یکی از وظایف فرمانده نظامی آن است که سیاست تعیینشده را به شکل مأموریتها و وظایف نظامی تفسیر کند و آنها را با استفاده از واژههایی بیان کند که توسط افراد تحت امر وی قابل درک باشند. این طرز بیان را در برداشت عامیانه، دستور مینامند. فرماندهی نظامی باعث میشود تا سازمان نظام با تفویض قدرت به ساختارهای سازمانی که ممکن است به بزرگی یک و یا به کوچکی یک
کارکنان نظامی یکی دیگر از نیازمندیها، نفراتی هستند که برای فرماندهی نظامی انتخاب میشوند. این نفرات که غالباً به آنها افسر اطلاق میشود به منظور فرماندهی تحت امرشان انتخاب میشوند که شامل سربازان، ملوانان، یا خدمه هوایی میباشند که قادر به اجرای تخصصی هستند. جای تعجب نیست که نظام نیز مانند که در آنها مدیران عامل، مدیران و کارکنان مختلف مأمور انجام کارهای تجاری روزانه به عنوان جزئی از یک هستند و یا باید مدیریت پروژههای تجاری را به عهده بگیرند، در سازمانهای نظامی نیز و پروژه وجود دارد. در هنگام صلح که کارکنان نظامی غالباً در پادگانها یا دیگر مشغول به کار هستند، بیشتر به امور مدیریتی، و مراقبت از میزان آمادگی است. اطلاعات نظامی مسئله بعدی که نیازی اساسی برای یک نیروی نظامی تلقی میشود، قدرت تشخیص گویند. دشواری استفاده از مفاهیم و روشهای اطلاعات نظامی در ذات پنهانی بودن اطلاعات مورد نظر نظام و در ذات نهفته است که عوامل اطلاعاتی در آنها کار میکنند تا بتوانند اطلاعاتی که ممکن است منجر به ، یا
نظرات شما عزیزان:
نظام